در مورد برخی رسانههای رسمی، چارهای ندارید جز اینکه به سراغ دکمهی «خاموش کردن» یا «تغییر کانال» بروید. در اینستاگرام و توییتر هم، احتمالاً کمی حرص میخورید و بعد، دنبال دکمهی Report میگردید به این امید که دیگران هم مثل شما آن را ریپورت کنند و خبر حذف شود. البته این حالت خوشبینانهی ماجراست. وضعیت تلختر این است که متوجه نشوید با خبر نادرستی روبهرو هستید و خودتان به ابزاری برای نقل و تکثیر آن خبر تبدیل شوید. اخبار جعلی یا فیک نیوز، مسئلهی جدی دوران ماست.
سال ۲۰۱۷ بود که دیکشنری Collins کلمهی Fake News را به عنوان کلمهی سال اعلام کرد. کالینز در توجیه این انتخاب توضیح دادند که کلمهی Fake News در سال ۲۰۱۷ حضوری «فراگیر» داشته و بسیار به کار رفته است.
این دیکشنری در تعریف فیک نیوز به دو نکتهی کلیدی اشاره میکند: نخست اینکه فیک نیوز از جنس اطلاعات نادرست است و دیگر اینکه شکل ظاهری آن شبیه خبر [های درست و واقعی] است.
اگر تعریف دیکشنری کالینز را بپذیریم، میتوان گفت خبر جعلی یا اخبار جعلی هم که در فارسی به عنوان معادل Fake News به کار میرود، انتخاب درستی است. چون جعل هم به معنای «ساختگی» است و به همین نکته اشاره میکند که «چیزی که اصل نیست، به شکلی ساخته شده و نشان داده میشود که با نسخهی اصل آن اشتباه گرفته شود.»
با وجود قدمت فیک نیوز (حداقل به اندازهی دو دهه)، مشکلی که اکنون با فیک نیوز داریم این است که ظاهراً قدرت و سرعت آن از هر زمان دیگری در گذشته بیشتر است.
به همین علت، جاستین مکبریر (Justin McBrayer) مقدمهی کتاب Beyond Fake News را با چنین جملهای آغاز میکند:
«The news is fake. Or at least a lot of it is.»
همچنین جولین مکدوگال (Julian Mcdougall) در کتاب خود دربارهی مطالعات رسانه (Media Studies) عنوان یکی از فصلها را چنین انتخاب کرده است:
«All News Is Fake News»
این نوع جملهها و عبارتها نشان میدهند که حجم اخبار جعلی آنقدر زیاد شده که اگر یک نفر به شکل مطلق حکم بدهد که «فرض من این است که هر نوع خبری، جعلی است» نباید تعجب کنیم.
اخبار جعلی
منظور از Disinformation اطلاعات نادرستی است که با قصد ضربه و آسیب زدن به یک فرد، گروه، سازمان یا کشور، تولید و عرضه میشود. به عنوان مثال، در یک انتخابات ممکن است بشنویم فرزند یکی از نامزدها به اعتبار نام پدر در یک شرکت استخدام شده است. در حالی که آن فرد، اساساً فرزند ندارد یا فرزندش در چنان شرکتی کار نمیکند.
در تعریف Misinformation هم بر روی این نکته تأکید میشود که یک فرد یا مجموعه، خبری را منتشر میکند که نادرست است. اما خود فرد منتشرکننده از نادرستی آنچه نشر یا بازنشر کرده خبر ندارد. به عنوان مثال، یک نفر در یک کانال تلگرامی میبیند که گفتهاند «دولت به کسب و کارهای کوچک وام بلاعوض میدهد.» این خبر نادرست است. او به آن کانال اعتماد میکند و بدون تحقیق بیشتر، خبر را برای یکی از دوستانش که کسب و کار کوچکی دارد میفرستد.
کلمهی Malinformation هم در مورد اطلاعاتی به کار میرود که درست و معتبر هستند، اما عمداً با نیت آسیب زدن به یک فرد یا گروه منتشر شدهاند. یکی از مثالهای رایج در مورد Malinformation، اطلاعاتی است که در مورد ایمیلهای هیلاری کلینتون در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا منتشر شد. این اطلاعات، دقیق و درست بودند. اما چنین مسائلی در مورد همهی احزاب و سیاستمداران کموبیش وجود دارد و نشر آنها در آن مقطع، مشخصاً با هدف آسیب زدن به کلینتون و حزب دموکرات انجام شد. به عنوان نمونهی دیگری از Malinformation میتوان به انتشار عکسهای خصوصی دیگران اشاره کرد. این عکسها، حاوی اطلاعات درستی هستند. اما معمولاً با هدف آسیبزدن به یک فرد منتشر میشوند.
فیک نیوز در سینما
در سالهای اخیر فضای رسانههای رسمی سینمایی کشور که بهصورت تخصصی به پیگیری مسائل این هنر عام و پرمخاطب که وجوه صنعتی نیز دارد؛ تضعیف شدهاند و به همین خاطر مطالبات اصلی و متن سینمای ایران به حاشیه رفته و مسائل حاشیهای در متن جریان خبر سینما قرار گرفته است اما شاید یکی از مهمترین دلایل آن توجه به فیکنیوزها و پر و بال دادن به باجگیران رسانهای در سینماست.
سازمانها و مدیرانی که بهجای فعالیت در رسانه رسمی برای مدیریت امور خود سراغ تقویت کانالهای بیهویت میروند؛ فکر میکنند که میتوانند مدیریت افکار عمومی را دست بگیرند اما در واقع در حال تضعیف کلّیت اتمسفر حوزه فعالیت خود خواهند بود.
فضای سینما بهخصوص در عرصه رسانههای سینمایی با یک ناهنجاری تازه روبهرو شده است که اگر مدیران این عرصه فکری به حال آن نکنند مانند یک ویروس واگیر به جان پیکر ضعیف سینما خواهد افتاد. رسانه را رکن چهارم مردمسالاری میدانند چرا که میتواند در فضایی شفاف و از تریبونی مشخص مطالبهای دقیق را طرح و پیگیری کند و مخاطبان نیز هم منشأ پرسش را میدانند و هم نهاد پاسخگو را میشناسند، از این سه جهت است که رسانه میتواند بازوی قدرت جامعه شود.
رسانههای رسمی مسئولیت آنچه را منتشر میکنند، میپذیرند، به قوانین و حقوق رسانه آشنا هستند و خود را ملزم به رعایت آن میدانند و از این جهات تفکیک دقیقی بین اخبار زرد و غیرواقعی با خبر اصیل قائل میشوند. هر چقدر که رسانههای رسمی مرجعیت بیشتری پیدا میکنند، فضای عمومی برای مطالبهگری نیز دقیقتر و منطقیتر میشوند.
اما آنچه میتواند این بازوی کارآمد را بیاستفاده کند چیست؟ اینکه سازمانها و نهادها بهجای آنکه رسانههای رسمی و شناسنامهدار را محل نظر و اثر خود قرار دهند، بخواهند با فیکنیوزها مدیریت افکار عمومی و مخاطبانشان را دست بگیرند، اتفاقی که در دو سال اخیر سینمای ایران به آن مبتلا شده است.
آنچه بیش از همه در مقوله اثر فیکنیوزها جالب است؛ تشبیه شدن اتفاق برای مدیران بهمثابه داستان آش ملانصرالدین است؛ چنانکه پس از مدتی نامدیران تقویتکننده فیکنیوزها خودشان تحت توهم اثرگذاری این کانالها قرار میگیرند و بر اساس آنچه آنجا پختوپز میشود، دستفرمان مدیریتی خود را تغییر میدهند و جهتدهی میکنند، فارغ از اینکه یادشان بیاید این مسیر را خودشان باز کردهاند و نباید گول آن را بخورند.
فضای مجازی، ویروسی کُشنده
معضل شبهرسانههای غیررسمی که این روزها درباره آن صحبت میشود، علاوه بر حوزههای سیاسی، اجتماعی و ورزشی، در حوزه فرهنگی نیز به چشم میخورد. این فیکنیوزها بهخصوص در سینما که منابع مالی چشمگیری نسبت به بقیه حوزههای فرهنگی جذب و خرج میکند، بیشتر وجود دارد و مسئلههای بیشتری نیز ساخته است. اهالی سینما حتما با تعداد زیادی کانال تلگرامی ویروسی آشنایی دارند که در عنوان خود «سینما» دارند و با ادبیاتی مشابه، به تخریب بسیاری سینماگران و مدیران سینمایی و تمجید مبالغهگونه از بعضی دیگر میپردازند.
مدتهاست که گفته میشود تنها راه فرار از حاشیهسازی و تخریب اینگونه کانالها، پرداخت حقالسکوت به آنهاست. این در حالی است که به نظر میرسد پرداخت این مبالغ از سوی سینماگران، بیش از آن که به رهایی آنها از محتوای تلکهبگیری منجر شود، به شبهرسانههای فیک و بیهویت یاری میرساند تا چند صباحی بیشتر ادامه حیات دهند.
بیتردید مسیر مطمئنتر برای تعطیلی این جریان، بیتوجهی به آنهاست، چراکه این جریان مانند دیگر انواع کسبوکار، با قطع منابع مالی پس از مدتی از بین خواهند رفت. اگرچه در این راه، ممکن است مدتی سینماگران آماج تخریبهای شدیدی قرار گیرند، اما بیتوجهی میتواند سینمای ایران را برای همیشه از شر این شبهرسانهها رها کند.
هر چند در این میان جای خالی پیگیریهای حقوقی از طرف معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد به چشم میآید. چرا که آنجا نهاد قانونی و مربوط به حوزه رسانه است و تفکیک رسانه از غیررسانه و پیگیری قانونی برخورد با فیکنیوزها و باجگیران میتواند به دفاع از حیثیت و جایگاه رسانه در ایران منجر شود.
روند قانونی
در قسمتی از برنامه رادیویی سینماگرام نیز که جمعه شبها از ساعت ۲۱ تا ۲۳ از رادیو نمایش به طور زنده پخش میشود، احمدرضا معراجی بیان کرد: برخی از کانالها و گردانندگانشان گویی به طور فصلی عمل می کنند و بعد از مدتی یک کانال تلگرامی دیگر راه میاندازند و نه تنها به مدیران و هنرمندان که به سینماگران هم حمله میکنند. در گذشته افراد مشخصی پشت این کار بودند اما امروز اصلا هویت آن ها معلوم نیست.
سرگرد جواد مختار رضایی نماینده پلیس فتا روی خط آمد و گفت: نشر اکاذیب چه از طریق نهادهای حقوقی یا اشخاص حقیقی تنها از طریق ثبت شکایت قابل پیگیری است. باید این موارد مستندسازی و از طریق نهادهای قضایی ابتدا در دادسراها بررسی شود و وقتی از سوی مقام قضایی جرم شناخته شد به پلیس فتا نیز ارجاع داده خواهد شد.
وی افزود: پیشنهاد من این است که شما شروعکننده این اقدام باشید تا ما وظیفه خود را در قبال شما هنرمندان انجام دهیم. بهترین اقدام ثبت شکایت از طریق دفاتر قضایی است. این جنس اقدامات در بالا بردن سواد رسانهای و سواد بهرهگیری از فضای مجازی برای مسئولان و مردم هم موثر است. انتشار یک بیانیه میتواند به نوعی این سواد رسانهای و مقابله با نشر اکاذیب در این کانالها را به دنبال داشته باشد. هر کلمه از آن مطلب جعلی منتشرشده از سوی مقام قضایی میتواند پیگیری شود و ما بهعنوان پلیس صد در صد این موارد را پیگیری خواهیم کرد.
کریمی مجری برنامه نیز از سرگرد مختار رضایی خواست تا پیگیر مطالبات اهالی رسانه برای مقابله با فیک نیوزها باشد و مقرر شد تا اهالی رسانه در بیانیهای مجزا خواستار برخورد با افرادی باشند که بدون هویت به نشر اخبار جعلی یا مطالبی در راستای تخریب اشخاص و حمله به حریم خصوصی آنها میپردازند.
کریمی توضیح داد: گرچه این جنس اقدامات همیشه بوده است در دوران برخی مدیریتها بیشتر شاهد فعالیت این کانالهای تلگرامی جعلی هستیم. ما واقعاً از مدیران ارشد سازمان سینمایی میخواهیم که این موضوع را پیگیری کنند. انشالله بعد از انتشار بیانیه اهالی رسانه این انتظار میرود که مدیران سینما پای کار بیایند و در حمایت از مقابله با این افراد باشند.
معراجی در ادامه گفت: در رسانه ما نقد به اشخاص نداریم نقد به سیستم داریم تا به دنبالش نقدهایی که صورت می گیرد سیستم به جریان درست خود بازگردد. در کانال ها جعلی تلگرامی باج خواهی به کمترین قیمتها صورت میگیرد. من و احسان هوشیاگر شش ماه در فارابی همکاری داشتیم و از این دست مسائل زیاد داشتیم و با مبلغ یک تا دو میلیون تومان در ماه می شد یک کانال را برای مدتی ساکت کرد. مثلا دوستانی بودند که فیلمنامه داشتند و به فارابی یا سایر نهادها میآوردند و اگر با آن ها برای ساخت اثرشان موافقت می شد شروع به تعریف و تملق از مدیر می کردند اما همین افراد اگر جواب منفی بگیرند، توهین و ناسزا شروع می شود. کانال های تلگرامی فیک معضلی برای سینما شده اند. به بدترین شکل ممکن از آنها سواستفاده می شود و بزرگترین مشکل این است که هیچ مدیری به آنها رسیدگی نمیکند. من میدانم که حتی اخبار این کانالها حتی دست وزیر هم میرسد اما وقتی به وزیر و حتی معاونانش توهین میشود هیچ شکایتی صورت نمیگیرد در حالی که قبلا بودهاند کسانی که از این کانالها شکایت کردهاند و آن ها را محکوم هم کردهاند. جریان رسانههای رسمی امروز از افرادی که در این کانال ها مورد اتهام و تهمت قرار می گیرند، حمایت میکند.
نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما